امام صادق(ع)، بنیانگذار جهاد علمی |
![]() |
![]() |
28 تیر 1396 ساعت 16:28 | |||||
![]() هر چند نهال دانش و خرد در زمان امام باقر(ع) بنا نهاده شد؛ امّا شکوفه های این جهاد علمی در زمان امامت امام صادق(ع) به ثمر نشست. دوران امامت امام صادق(ع) تقارن یافت با زمان کنار رفتن مروانیان و سرکار آمدن عباسیان و چون دستگاه خلافت درگیر تثبیت حکومت خود بود، فرصتی طلایی برای امام شیعیان فراهم آمد تا نهالی که خون امام حسین(ع) پای آن ریخته شده بود را پرورش دهد و در ذهن و زبان و قلم شیعیان جاری کند. هر چند در همین دوران نیز، شیعیان شناخته شده، مورد آزار حکومت قرار میگرفتند و از همین رو، همواره در میان شیعیان، تقیّه جاری بود. مبارزة امام صادق(ع) بیشترین مقابله امام صادق(ع) در دوران امامتشان، جهاد علمی بود. تربیت شاگردان متعدد، تأسیس دانشگاهی در رشتههای مختلف، نوشتن کتب متعدد و مناظرات مختلف با گروههای فکری مختلف از جمله فعالیتهای امام صادق(ع) برای روشنگری و هدایتگری در این دوران بود. بخش بزرگی از روایات مهدوی که در حال حاضر در دست شیعیان است از دقایق روایاتی است که از امام صادق(ع) شروع شد. ایشان مسئلهی قائم آل محمّد(ع) را میان مردم به گونهای بیان کردند که شیعیان هر لحظه به دنبال شناسایی قائم و منتظر آمدن او بودند. امام صادق(ع) با زیرکی، جزئیات فراوانی از نشانه های ظهور و همچنین چهره و خصوصیات حضرت مهدی(عج) ارائه میکردند و بدین ترتیب، امروزه در کتب شیعیان جزئیات بسیار با اهمّیتی درباره مهدویت میتوان یافت که در دیگر کتب اسلامی وجود ندارد. الف) پاسخگویی به شبهات رایج امام صادق(ع) شاگردانشان را مسلّح به سلاح پاسخگویی در برابر شبهات و شکها میکردند. این شاگردان در میان مسلمانان، که بسیاری از آنها در جهالت به سر میبردند، میگشتند و در میان گروههای مختلف فکری به صورت مخفیانه وارد میشدند و به عالمنمای شبهه افکنی که مردم را به طور دور خویش جمع کرده بود، پاسخی دندان شکن ارائه میکردند. بدین ترتیب، هم مردم را از گمراهی نجات میدادند و هم پاسخی درخور به شبهه ی پیش آمده میدادند. علاوه بر شاگردان امام، خود امام صادق(ع) نیز مناظرات و احتجاجات (جدل علمی) بسیاری داردند که معروف ترین موضوعات آنها، عبارت است از: - ابطال شبهات کافران (در بارهی یکتاپرستی و وجود خداوند متعال)؛ - ابطال شبهات قدریه (دربارهی جبر و اختیار)؛ - ابطال بدعت ابوحنیفه در دین؛ ابوحنیفه «قیاس» را در دین جایز میدانست. قیاس مسئله ای است که در آن، دو حکم مختلف درباره یک موضوع را در احکام مقایسه میکنند و برای آن حکم صادر میکنند. در حالی که فتوای هر حکم شرعی منحصر به فرد است. مثلاً خداوند از زنان خواسته است که در هنگام عادت ماهانه نماز نخوانند و روزه نگیرند. همچنین خداوند قضای نمازهای این دوران را از زنان نخواسته است. اگر در مکتب ابوحنیفه بودیم، باید میگفتیم چون نماز در این دوران نیاز به قضا ندارد، روزه هم ندارد؛ در حالی که میبینیم خداوند قضای روزه را بر زنان واجب میداند. پس قیاس در احکام راهی ندارد. امام صادق(ع) نیز به ابوحنیفه صابت کردند که برای تشریع احکام، باید به کتاب، سنّت، اجماع علما و عقل استناد کرد و قیاس در آن ممنوع است؛ - ابطال شبهات معتزله و... این واضح است که یکی از دلایل واضحی که میتوانیم بر امامت حضرت صادق(ع) بیاوریم، همین دانش حقیقی و علم بیکرانی است که پاسخگوی تمامی شبهات و باورهای نادرست است. و كان من الدلائل الواضحة في إمامته ما بهرت القلوب و أخرست المخالف عن الطعن فيها بالشبهات.(1) ب) مقابله با فرق مدّعی امامت در زمان امام صادق(ع) راجع به امامت پس از ایشان میان بسیاری از شیعیان اختلاف افتاد و فرقه بزرگ «اسماعیلیه» که تا امروز شاهد حضور آن هستیم، در همین دوران تأسیس شد. «اسماعیلیان» کسانی بودند که به امامت اسماعیل پس از حضرت صادق(ع) اعتقاد داشتند. 1.ب) فرقه اسماعیلیه اسماعيل بزرگترين پسران آن حضرت بود و امام صادق عليه السّلام او را بسيار دوست ميداشت و نسبت باو نيكى و محبت بيش از ديگران مينمود، گروهى از شيعه بخاطر اينكه بزرگتر از پسران ديگر بود و علاقه و دوستى پدر باو بيشتر بود گمان كردند كه او پس از پدر بزرگوارش امام و جانشين او است ولى اسماعيل در زمان زنده بودن حضرت صادق (ع) در عريض (كه نام درهاى ايست در نزديكى مدينه) از دنيا برفت، و مردم جنازهاش را از آنجا تا بمدينه با دوش نزد امام صادق (ع) آوردند و در قبرستان بقيع دفن كردند. و روايت شده كه حضرت در مرگ او بسيار بيتابى كرد و اندوه زيادى آن جناب را فرا گرفت، و دنبال تابوت او بىرداء با پاى برهنه ميرفت، و دستور فرمود تابوت او را پيش از دفن چند بار بزمين نهادند و هر بار حضرت مىآمد و پارچه از روى صورتش برميداشت و در روى او نگاه ميكرد و مقصودش از اين كار اين بود كه مرگ او را پيش چشم آنان كه گمان امامت و جانشينى او را پس از پدر بزرگوارش داشتند مسلم كند، و شبهه آنان را در زنده بودن اسماعيل برطرف كند. وقتی اسماعيل از دنيا رفت اصحاب امام عليه السّلام آنان كه گمان امامت او را پس از امام صادق عليه السّلام داشتند از اين عقيده بازگشتند، و گروهى اندك كه نه در زمره نزديكان امام عليه السّلام بودند و نه از راويان حديث از آن بزرگوار بلكه گروهى از مردمان دور دست و بىخبر از جريان كار امامت بودند گفتند: اسماعيل زنده است و امام پس از پدرش او است و باين عقيده باقى ماندند. و چون امام صادق عليه السّلام از دنيا رفت گروهى معتقد بامامت موسى بن جعفر عليه السّلام شدند، و ديگراندو دسته شدند، دسته از عقيده زنده بودن اسماعيل برگشته و معتقد بامامت محمد پسر اسماعيل شدند براى آنكه گمان كردند امامت در پدر او اسماعيل بود، و پسرش محمد پس از مرگ او سزاوارتر است بمقام امامت از برادرش موسى بن جعفر. و گروهى بهمان عقيده (يعنى عقيده) زنده بودن اسماعيل باقى ماندند و اين دسته اكنون بسيار اندك هستند كه نميتوان كسى از آنان نام برد، و اين دو دسته را اسماعيليه نامند، و آنچه اكنون از اين دو دسته معروف است همان دسته اول است كه ميگويند امامت پس از اسماعيل در ميان فرزندان او است تا روز قيامت.(2) 2.ب) فرقه افطحیه برخی دیگر از شیعیان نیز به فرقه عبدالله بن افطح پیوستند و بدین ترتیب، شبهات پیرامون امامت امام صادق(ع) بیشتر شد. پس از اسماعيل عبد اللَّه بن جعفر از برادران ديگر خود بزرگتر بود و مقام و منزلت او نزد پدر مانند ديگر برادران نبود چون عبد اللَّه متهم بمخالفت در عقيده در باره امام صادق عليه السّلام بود، و گويند: با حشويه (كه طايفه از اهل سنت هستند و عقايد مخصوصى دارند) آميزش داشت و بمذهب مرجئه (آنان كه قائل بجبر هستند، و برخى گويد بهمه سنيان مرجئة گفته شود و معانى ديگرى نيز براى مرجئة كردهاند) متمايل بود. و عبد اللَّه پس از پدر ادعاى امامت كرد و براى اثبات اين مدعا ببزرگتر بودنش از برادران ديگر استدلال مينمود و آن را دليل بر امامت خود قرار مىداد، و گروهى از اصحاب امام صادق عليه السّلام ادعايش را پذيرفتند و پس از آنكه سستى مدعاى او را دريافته و نشانههاى امامت را در موسى بن جعفر عليهما السّلام بديدند و كار آن حضرت بالا گرفت گروهى از ايشان از عقيده امامت عبد اللَّه دست كشيدند و معتقد بامامت حضرت موسى بن جعفر عليهما السّلام شدند و گروه بسيار كمى بر همان عقيده باقى ماندند.(3) ج) سخنرانیهای آتشین بر ضدّ عباسیان حرکت سیاسی امام صادق(ع) تنها در آموزش دانشجویان متعدد نبود؛ بلکه ایشان در وقت مناسب، به پایههای متزلزل عباسیان ضربه وارد میکردند و به خاطر همین مقاومتها و سخنرانیهای آتشین ایشان بود که در نهایت ایشان را به شهادت رساندند. پس از كشته شدن محمّد و ابراهيم فرزندان عبد اللَّه بن حسن منصور فرماندارى بمدينه بنام شيبة بن عفان فرستاد روز جمعه اول فرمانداريش بمسجد پيامبر رفت و بر فراز منبر شد و حمد و ستايش خدا را كرد سپس گفت على بن ابى طالب اختلاف بين مردم انداخت و با مؤمنين بجنگ پرداخت خواست خلافت را بگيرد صاحبان خلافت مانع او شدند خدا نيز اين مقام را بر او حرام نمود، با عقده خلافت از دنيا رفت اين فرزندانش در فتنه انگيزى از او پيروى ميكنند و ادعاى مقامى كه شايسته آن نيستند مىنمايند، هر كدام در يك گوشه زمين در خون آغشته شده كشته ميشوند. اين سخن بر مردم گران آمد ولى هيچ كدام نتوانستند حرفى بزنند مردى از جاى حركت كرد كه لباسى همدانى و گرم در تن داشت. گفت ما نيز خدا را ستايش نموده درود بر پيامبر خاتم و جميع انبياء و مرسلين ميفرستيم آنچه نسبت خوب بما دادى شايسته آن هستيم ولى نسبتهاى ناروا شايسته تو و كسى است كه ترا باين منصب گمارده است. متوجه باش درست دقت كن تو كه بر مركب ديگرى سوارشدهاى و نان ديگرى را ميخورى سر افكنده و شرمسارى شايسته تو است. آنگاه رو بمردم كرده گفت ميدانيد سبك ترين اعمال در ترازوى قيامت مربوط بچه شخصى است و چه كسى از همه بيشتر زيان ميكند. كسى كه آخرت خود را بدنياى ديگرى بفروشد. آن شخص همين مرد فاسق است، مردم چيزى نگفتند. فرماندار از مسجد خارج شد و هيچ پاسخى نداد. پرسيدم اين مرد كه بود گفتند جعفر بن محمّد بن على بن حسين بن على بن ابى طالب صلوات اللَّه عليهم.(4) از ربيع دربان مخصوص منصور نقل ميكند كه روزى مگسى روى صورت منصور نشست او را زد باز آمد براى مرتبه دوم زد باز آمد بحضرت صادق گفت خداوند چرا مگس را آفريده فرمود تا ستمگران را خوار كند.(5) د) تأسیس سازمان عظیم وکلا شاگردان و شیعیان خالص و مخلص امام صادق(ع) در دستگاه حکومتی کار میکردند؛ در حالی که کسی از مذهب آنان خبر نداشت. اینگونه زیرکی و تقیه کردن را امام صادق(ع) به شاگردان خود آموخته بودند. از طریق همین روش تقیه بود که جایگاه «سازمان وکلا» کم کم در میان شیعیان جا افتاد. از زمان امام صادق(ع)، سازمانی مخفی و درونی در دل شیعیان به محوریت امام صادق(ع) تشکیل شد که حلقه اولیه آن را معتمدین امام تشکیل میدادند. این افراد با امام ارتباط مستقیم داشتند و از سوی دیگر، وکیل امام در برابر عدهی بزرگتری بودند که خواهان ارتباط با امام بودند. آن حلقه بزرگتر، خود با حلقهی دیگری از شیعیان در ارتباط بود و در نهایت این دوایر متحد المرکز، همگی مستقیم و غیرمستقیم به امام متصل بودند و از طریق نمایندگان، وکلا و معتمدان امام، خمس خود را به امام میرساندند و سؤالات شرعی خود را بیان میکردند. این نهاد، سازمان بزرگ و عریضی بود که در سرتاسر سرزمینهای اسلامی در آن روز (از ایران تا مصر) زیر نظر امام و دور از چشم حکومت و دشمنان شیعه اداره میشد و بزرگترین کاربردش در زمان غیبت امام معصوم(ع) است. پینوشتها: 1. مفيد، محمّد بن محمّد، «الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد»، ج2، ص179. 2. همان، ج2، ص209-210. 3. مفيد، محمّد بن محمّد، الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد ، ج2، ص210-211. 4. طوسى، محمّد بن الحسن، «الأمالي»، قم، چاپ اول، 1414ق. ص50. 5. ابن بابويه، محمّد بن على، «علل الشرائع»، قم، چاپ اول، 1966م.، ج2، ص496. پ.میعاد
Powered by !JoomlaComment 3.12 Copyright (C) 2007 Alain Georgette / Copyright (C) 2006 Frantisek Hliva. All rights reserved. |
< بعد | قبل > |
---|
برگ نخست |
ذرهبين |
مقالات |
گفتوگو |
داستان |
شعروادب |
سبزآبی |
معرفي كتاب |
چند رسانه ای |
گزارش |
ویژه نامه |
تماسباما |
پایگاههای مهدوی |
اخلاق فردی و اجتماعی |
|
بازهم صوت زیبا و تلاوت پر ارامش ایت الکرسی......
آیا بعد جنب در خواب باید خود ارضایی کرد
سلام من چند سال پیش خود ارضایی میکردم ولی نم...
من۱۸سال دارم و۵ساله که که اب منی دارم اگه خو...
از سایت خوب تان ممنونم ! جالب بود !
سلام. میخواستم بدونم اگه دختری خودارضایی بک...
جالب بود ! با سپاس از سایت خوب تان !
دوستان برای منم دعا کنین گرفتارم.