جهان در بحران: بحران آلودگی سفره های زیرزمینی |
02 مرداد 1396 ساعت 05:00 | |||||
![]() به رغم آنكه آب ارزشمندترين ماده روي زمين است، اما همواره مورد غفلت قرار گرفته است و حتي در غالب موارد به عنوان آخرين آرامگاه زباله شناخته ميشود. مطالعات متعدد، حكايت از نياز روزافزون ما به اين ماده دارد؛ نيازي كه اهميت آن فراتر از نفت و طلاست.
در حالي كه 97 درصد آبهاي شيرين جهان در سفرههاي زير زميني ذخيره شده است، اما بيش از يك سوم مردم جهان در مناطقي متراكم به سر ميبرند كه تنها دو درصد از كل سطح زمين را ميپوشاند. همين تمركز جمعيت و نيروي كار است كه كارخانهها و مراكز كاري مختلف را به مناطق شهري كشانيده است. سفرههاي زيرزميني در اين مناطق، منعكس كننده تنوع و انباشتگي روزافزون فعاليتهاي بشري برفراز آنها است كه در غالب مزارع صنعتي و كارخانهها تجلي يافته است. يكي از عوامل چنين آلودگياي آن است كه در اكثر اين مناطق، مردم آموختهاند كه رهايي يافتن از زباله، به نحوي كه در ديد نباشد و بوي آن هم مشكل آفرين نباشد، در گروي استفاده از زمين به عنوان يك نظام اكولوژيكي محصور است. شيوههاي معمول رهايي از زباله را ميتوان در استفاده از گورستانهاي زباله، سيستم فاضلاب و حوضچههاي مخصوص نگهداري زباله دانست كه خود اينها اصليترين عوامل آلودگي شيميايي منابع و سفرههاي زيرزميني آب است. در ايالات متحده، همه ساله حدود دو ميليون كيلوگرم مواد شيميايي تنها از طريق سيستم فاضلاب به زيرزمين رها ميشود كه آب آشاميدني 3/1 ميليون نفر از مردم اين كشور را آلوده ساخته است. هنوز هم در بسياري از كشورها، كارخانهها پسماندههاي خود را به داخل زمين ميفرستند كه چنين زبالههايي در كنار گورستانهاي زباله، علل اصلي آلودگي منابع زيرزميني آب را تشكيل ميدهند. در كشورهاي صنعتي كه زبالههاي آلوده و سمي بهطور معمول در منابع و تانكرهايي در زيرزمين دفن ميشوند، با گذشت زمان اين مواد به داخل زمين نشت ميكنند. به عنوان نمونه، مقامات محلي در منطقه سيلكون كاليفرنيا يعني منطقهاي كه صنايع الكترونيكي زبالههاي خود را در تانكرهاي زيرزميني دفن ميكنند، اعلام كردهاند كه در 85 درصد موارد، مواد آلوده اين تانكرها، به داخل زمين نشت ميكنند. اين منطقه كه به عنوان بزرگترين محل تخليه زباله آمريكا شناخته ميشود، بيش از ديگر نقاط اين كشور برمنابع زيرزميني آب تأثيرگذار است. امروزه 60 درصد مواد سمي مايع يعني 34 ميليارد ليتر از حلالها، فلزات سنگين و مواد آلوده راديواكتيو مستقيماً به داخل زمين فرستاده ميشود. اگرچه به ظاهر اين مواد به اعماق زمين ميرود، اما بررسيها حكايت از آن دارد كه سفرههاي زيرزميني آب در مناطق فلوريدا، تگزاس، اوهايو و اوكلاهاما به اين زبالهها آلوده شدهاند. هماكنون شهرهاي متعددي از جهان همچون «شينانگ» در چين و «جيپور» در هند، به واسطه آلوده شدن و غيرقابل استفاده بودن سفرههاي زيرزمينيشان، به دنبال يافتن منابع جايگزين هستند. در «سانتاكرز» بوليوي كه منابع وسفرههاي زيرزميني در نتيجه ورود سولفاتها، نيتراتها و كلريدهاي تخليه شده در اين مناطق آلوده شدهاند، آب بحراني جدّي است. در مناطقي كه استفاده از منابع جايگزين به سادگي مهيا نيست، استفاده از فيلترهاي تصفيه پيشرفته در حال رواج است كه البته در مناطقِ با آلودگي بالا، يقيناً صدها فيلتر بايستي بهكار گرفته شود تا دسترسي به آب قابل شرب ميسر گردد. امروزه تنها در «ميدوست» آمريكا، سالانه 400 ميليون دلار صرفاً با هدف پاكيزه ساختن آب از يك ماده شيميايي يعني «آترازين» كه معمولترين آفتكش وارد شده به منابع و سفرههاي زيرزميني آب است، هزينه ميشود. مهمترين نمونهها به مناطقي مربوط ميشود كه استفاده و تخليه مواد شيميايي در همين دهههاي اخير افزايش يافته است. به عنوان مثال، بررسي بيست و دو منطقه مهم صنعتي در هند حكايت از آن دارد كه سفرههاي آب زيرزميني آنها ديگر قابل شرب نيست. «جك بارباش» از جمله دانشمندان آمريكايي است كه در اينباره مينويسد: براي آنكه به بررسي منابع زيرزميني آب بپردازيم، لازم نيست كه دست به آزمايشهاي هزينهآور بزنيم. كافي است تنها نگاهي به موادي بيندازيم كه در آن منطقه استفاده ميكنيم. مثلاً اگر بيست سال است كه در آن منطقه از «ددت» استفاده مينماييم، به احتمال قريب به يقين، اين ماده از جمله موادي است كه در منابع زيرزميني آب به راحتي قابل شناسايي است. برخلاف رودخانهها، آلودگي منابع و سفرههاي زيرزميني عمدتاً غيرقابل بازگشت است، چرا كه نوسازي آب در اعماق زمين در مقايسه با آبهاي سطحي، بسيار كند صورت ميگيرد، بررسيها بيانگر آن است، در حاليكه مدت زمان متوسط چرخة نوسازي آبهاي سطحي رودخانهها حدوداً بيست روز به طول ميانجامد، اما اين مدت زمان، در مورد آبهاي زيرزميني به كندي صورت ميگيرد. همچنين درحاليكه بيشتر رودخانهها نهايتاً به آبهاي آزاد ختم ميشوند، اما اين منابع زيرزميني با گذشت زمان، صرفاً به ذخاير آلوده آب تبديل ميشوند. امروزه سفرههاي زيرزميني، منبع اصلي تأمين آب شرب بيش از 5/1 ميليارد نفر در سراسر جهان است. تنها در مورد «هانگ هواهاي» در شرق چين، يك سفره زيرزميني، آب شرب مورد نياز 160 ميليون نفر را تأمين ميكند. تعدادي از بزرگترين شهرها در كشورهاي در حال توسعه همچون جاكارتا، داكا، ليما، مكزيكوسيتي و ... از جمله مناطقي هستند كه آب آشاميدني آنها صرفا وابسته به چنين منابعي است. در مناطق روستايي هم كه سيستمهاي تامين آب پيشرفته نيست، اين منابع زيرزمينياند كه تأمين كننده آب موردنياز مردم هستند. تنها در آمريكا، 95 درصد روستاييان، آب شربشان را از منابع و سفرههاي زيرزميني تأمين ميكنند. هماكنون، اين منابع، آب مورد نياز بيش از نيمي از زمينهاي زراعي هند را تأمين ميكند. در ايالات متحده كه سومين حجم زمينهاي زراعي جهان را در اختيار دارد، استفاده از منابع آب زيرزميني، 42 درصد نياز كشاورزان را تأمين ميكند. استفاده از آب در صنعت، رشدي بس فراتر از كشاورزي داشته است كه البته سودآوري آن در اين بخش هم به مراتب بيشتر از كشاورزي است. بهطور معمول، يك تن آب در صنعت حدود 14 هزار دلار بازدهي دارد كه اين ميزان، حدود 70 برابر سودي است كه در كشاورزي به دست ميآيد. با صنعتي شدن جهان، منابع اصلي آب در خدمت كارخانههاي سودآور درخواهند آمد. هماكنون سهم صنعت از مصرف آب به 16 درصد رسيده كه اين ميزان به نحوي فزاينده ادامه دارد. نكته مهم ديگر آنكه، تنها بارندگيها به تأمين آب رودخانهها، نهرها و درياچهها كمك نميكنند و منابع و سفرههاي زيرزميني هم در اين روند تأثيرگذارند. مطالعه بر روي 54 رودخانه در سراسر آمريكا مشخص كرد كه آبهاي زيرزميني، تأمين كننده نيمي از حجم آبهاي سطحي هستند. به عنوان نمونه، رودخانههايي چون ميسيسيپي، نيجر، يانگ تسه و بسياري ديگر از رودخانههاي مهم جهان به اين منابع وابستهاند. مردابها كه به عنوان زيستگاههاي اصلي پرندگان، ماهيها و حياتوحش محسوب ميشوند، از ديگر مواردي هستند كه عمدتاً از منابع زيرزميني تغذيه ميشوند. اما از سوي ديگر، اين منابع و سفرههاي زيرزميني از شكلگيري بسياري از سيلها جلوگيري ميكنند. بارش سنگين باران سبب ميشود كه منابع زيرزميني، آب اضافي را به داخل جذب كنند و مانعي براي طغيان و جاري شدن سيل شوند. در مناطق حارهاي آسيا كه فصل گرما 9 ماه به طول ميانجامد، سفرههاي زيرزميني در كنترل بارانهاي موسمي شديد اين مناطق، اهميت به سزايي دارند. محافظت از چنين منابعي، صرفاً نبايد به كارخانههايي خاص، مزارع و ... خلاصه شود بلكه كل نظام اجتماعي، صنعتي و كشاورزي در اين مقوله نقش دارند. به عنوان نمونه، استفاده از نظامهاي سودآور كشاورزي مثلاً كشت تك محصولي، نه تنها از حجم تنوع زيستي ميكاهد بلكه سبب ميشود كه استفاده از مواد شيميايي خاص يك محصول در ناحيهاي افزايش يابد. در شهرهاي مملو از اتومبيل، نه تنها شاهد افزايش انتشار گازهاي گلخانهاي و بارانهاي اسيدي هستيم، بلكه شاهد افزايش حجم آلودگي زمين و منابع زيرزميني به فلزات سنگين، مواد شيميايي و پسمانده فاضلابها نيز هستيم. از همين روست كه واكنش مناسب ما در قبال اين پديده، نيازمند تجديدنظر كامل ما به كل نظام زندگيمان است. بيشك نجات آب در گروي بازسازي اساسي اقتصاد جهاني است كه ميتواند به ثبات آب و هوا و زيستكره بينجامد. رويكرد آدمي به حياتي كه با مصرف منابع حياتي، استفاده از زغال و سوخت و مبتني بر اقتصاد صنعتي و كشاورزي سودآور بنا شده باشد، بايد به نظامي متفاوت تبديل شود. همچنين استفاده از كودهاي سنتي و افزايش كشت حبوبات ميتواند از حجم كودهاي شيميايي و آفتكشها بكاهد. روي آوردن به نظامهاي توليد و مصرف محدود نيز ميتواند از حجم مواد زايد توليدي كارخانهها و شهرهايي كه چنين موادي را به گورستانهاي زباله و فاضلابها رهنمون ميسازند و بدين شكل، منابع و سفرههاي زيرزميني را متأثر از خود ميسازند، بكاهد. پينوشت: ٭برگرفته از ماهنامة سياحت غرب، مركز پژوهشهاي اسلامي صدا و سيما، سال سوم، شماره 21، فروردين 84. 1. Sameshwar Singh نويسنده و روزنامهنگار هندي و از جمله فعالان محيطزيست. منبع: ww.tunside. org.sg سامشوار سینگ
Powered by !JoomlaComment 3.12 Copyright (C) 2007 Alain Georgette / Copyright (C) 2006 Frantisek Hliva. All rights reserved. |